بیماری «به عرض رسیده» عامل فروپاشی پهلوی
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۶۹۸۸۰
«عبدالمجید مجیدی» وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در حکومت پهلوی در خصوص تخصیص بودجه در دوره پهلوی می گوید: هر کسی که می آمد در خصوص بودجه صحبت کند و زمانی که می خواستیم با او وارد بحث شویم که این بودجه مشکل دارد، می گفت «به عرض رسیده».
به گزارش ایران اکونومیست، اقتصاد در دوران پهلوی به گواه بسیاری از کارشناسان و افراد مطلع در سراشیبی سقوط حرکت می کرده و همین مساله نیز سبب افزایش فشار به اقشار کم درآمد و مستضعف جامعه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوره پهلوی اول و دوم پر است از تبعیضات و ناکارآمدی ها، قلدری ها و سرکوب هایی که تا حد تغییر فرهنگ ایرانی و اسلامی پیش می رود. فساد و وابستگی اصلی ترین ویژگی اقتصاد در دوره پهلوی بوده است. تمام برنامه های توسعه به خواست سردمداران استکبار جهانی در ایران به نگارش در می آمده و بعد از فوران درآمدهای نفتی شاه حتی به برنامه های غربی ها نیز پایبند نبوده است.
* اجرای اصلاحات ارضی مطابق با برنامه آمریکا
از لحاظ اقتصادی شاه و دربار کاملا مطیع آمریکایی ها بوده و مشاهده می کنیم که آمریکایی ها شاه را تحت فشار می گذارند تا اصلاحات ارضی در ایران اجرایی شود. اصلاحاتی که در ظاهر کشاورزان را صاحب زمین می کند؛ اما امکانات کشت و برداشت برای آنها فراهم نشده و کشاورزان برای دریافت همان زمین ها هم متحمل هزینه هایی می شوند که توان پرداخت آن را نداشتند. این برنامه در نهایت به نابودی کشاورزی در ایران منجر می شود و بسیاری از کشاوران ورشکسته، برای تامین مایجتاج روزانه خود به شهرها مهاجرت می کنند تا با کمترین درآمد زندگی خود را سپری کنند.
* واردات محصولات کشاورزی از اسرائیل!
برای نمونه می توان به صادرات محصولات کشاورزی پیش از سال ۱۳۳۲ به فلسطین اشاره کرد. اما از بعد از تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال ۱۳۲۷ و بویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و گسترش روابط با رژیم صهیونیستی در دهه ۴۰، ایران تبدیل به واردکننده محصولات کشاورزی از اسرائیل می شود. این موضوع بواسطه همان سیاست های اصلاحات ارضی روی داد.
* درآمدهای نفتی و وابستگی به کنسرسیوم آمریکایی
ورشکستگی کشاورزان و تبدیل کشور صادرکننده محصولات کشاورزی به یک واردکننده، ایران را بیش از پیش به نفت به وابسته کرد. این وابستگی در نهایت منجر به تصمیم گیری آمریکایی ها و کنسرسیوم نفتی برای نفت ایران شد. بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت صرف عیاشی و غارتگری های شاه و اطرافیان و مقامات و بخشی هم صرف واردات می شود که در این واردات اولویت با اقلام نظامی بود.
فشار هزینه هایی که بابت خرید تسلیحات بر ایران تحمیل شد، ایران را به یک کشور واردکننده در سایر محصولات مورد نیاز تبدیل کرد. این وابستگی به حدی بود که ایران حتی توان تکمیل زیرساخت های خود را نیز نداشت؛ از لحاظ جاده، اتوبان، گسترش آب و برق و مخابرات در کشور مشکلات جدی در کشور وجود داشت.
به عناون نمونه، خاطرات اسدالله اعلم در سال ۱۳۵۶ حکایت از این دارد که مردم توانایی خرید گوشت و مایحتاج خودشان را ندارند و رژیم در تامین برق ۳۴ میلیون ایرانی در آن مقطع ناکارآمد است و نمی تواند برق کشور و شهرهای مهم نظیر پایتخت را هم تامین کند.
* من برنامه توسعه هستم!
یکی از پایه های اصلی وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، به موضوع ناکارآمدیهای موجود در سیستم اقتصادی کشور در آن سال ها باز می گردد. برخی تحلیلگران معتقدند علت اصلی ایجاد این ناکارآمدی نیز به مساله استبداد شاه باز می گردد.
پس از افزایش قیمت نفت در سال های پایانی دهه 40 و سال های آغازین دهه 50، شاه به یکباره برنامه های توسعه در کشور را نادیده گرفت و به سمت خودکامگی بیشتر در حوزه اقتصاد رفت. این خودکامگی در نهایت به حذف اقتصاددانان از دایره مدیریتی و اجرایی کشور منجر شد. ورود دربار به کوچک ترین مسائل اقتصادی کشور، نشان می دهد شاه پس از ورود سیل دلارهای نفتی در سر مستی این ثروت بادآورده، خود را تنها شخص تصمیمگیر برای کشور می دانسته است.
مرحوم دکتر مشکات ازاقتصاددانان دوره پهلوی در خاطرات خود می گوید: در دوران اوج درآمدهای نفتی وقتی شاه داشت از مسئولان سان می دید به دکتر پیرنیا استاد دانشگاه رسید، به طعنه گفت «از وقتی اقتصاد را از دست شما اقتصاددانان گرفتیم وضع اقتصاد بهتر شده است.»
* استبداد ریشه بلندپروازی های اقتصادی شاه
رسول رئیس جعفری، نویسنده کتاب «روایت یک فروپاشی» در گفت و گو با ایران اکونومیست، در رابطه با زمینه های اقتصادی فروپاشی پهلوی می گوید: از نگاه رجال اقتصادی رژیم شاه، انقلاب اسلامی نتیجه یک فروپاشی اقتصادی و اجتماعی بوده است. این افراد معتقد بودند نظام اقتصادی دوره پهلوی دچار کژکارکردی هایی بوده است که سبب فروپاشی حکومت پهلوی دوم شده است.
وی ادامه می دهد: این کژکارکردی ها شامل موارد مختلف بوده است. اما اصلی ترین نکته ای که این رجال اقتصادی به آن اشاره کرده اند، بی انضباطی های مالی بوده است. این بی انضباطی های مالی باعث شده که دولت و حکومت در دوره پهلوی هزینه هایی داشته باشد، بدون اینکه پاسخ گویی در آن وجود داشته باشد. یعنی هزینه هایی انجام می شده که هیچ گونه حساب و کتابی از آنها صورت نمی گرفته است. به عبارت دیگر، در این دوره فرد یا افراد برای انجام هزینه ها هیچ پاسخ گویی نداشتند.
نویسنده کتاب روایت یک فروپاشی تاکید می کند: اصل داستان این بی انضباطی های مالی در دوره پهلوی از زمانی شروع می شود که شخص شاه دچار بلندپروازی می شود. این بلندپروازی ها در شاه و اندیشه هایش بیشتر ناشی از رشد درآمدهای نفتی بوده که دست شاه را برای انجام پروژه های بزرگ باز می کند.
رئیس جعفری تصریح می کند: نتیجه این بلند پروازی ها این می شود که هزینه های دولت در آن دوره به شدت رشد می کند و افزایش هزینه های دولت باعث می شود که بودجه به سمت پروژه های بزرگ برود. این پروژه های بزرگ به تناسب هزینه ای که دولت و حکومت در حال انجام در سایر بخش ها بودند، عدم تعادل هایی را ایجاد می کند.
* فساد، عامل اصلی شکل گیری انقلاب 57
به نظر بسیاری از افرادی که در زمینه ریشه های انقلاب تحقیق کرده اند، فساد گسترده شخص شاه و درباریان و سایر افراد وابسته به دربار، یکی از عوامل اصلی فروپاشی پهلوی ها بوده است.
یکی دیگر از مسائلی که رجال اقتصادی دوران پهلوی به آن اشاره کرده و اعتقاد دارند آن هم به انجام انقلاب کمک کرده است، مساله فساد بوده است. این فساد ناشی از پول های بی حساب و کتابی بوده است که هزینه می شد و کسی برای این نوع هزینه کرد در دولت و دربار پاسخگو نبود و اراده ای نیز برای مبارزه با فساد وجود نداشت.
* بیماری «به عرضه رسیده» در اقتصاد ایران
«عبدالمجید مجیدی» وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در حکومت پهلوی در خصوص تخصیص بودجه در دوره پهلوی می گوید: هر کسی که می آمد در خصوص بودجه صحبت کند و زمانی که می خواستیم با او وارد بحث شویم که این بودجه مشکل دارد، می گفت «به عرض رسیده».
تمام نظام کارشناسی موجود در سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و سایر وزارتخانه های اقتصادی با یک جمله به عرض رسیده از کار می افتاد و دور زده می شد. در صورتی که افراد می توانستند، مطالب خود را به گوش شاه برسانند، یعنی تمام مشکلات آنها برطرف شده بود و درصورت رخداد چنین اتفاقی، در همه جلسات، کارشناسان باید سکوت می کردند.
با همه وابستگی های شاه به غرب و تمام وعدههایی که برای رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ می داد، ایران در آستانه انقلاب اسلامی از لحاظ فناوری صفر، از لحاظ صنعتی در برخی از اقلام مونتاژگر و در برخی از موارد هم به هیچ وجه نمیتوانست حضور داشته باشد و از لحاظ اقتصادی هم یک کشور دارای تورم بالا با بدهی بالای خارجی و مردم گرفتار تامین مایحتاج روزانه خودشان است.
پایان پیام/
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: محصولات کشاورزی درآمدهای نفتی دوره پهلوی عرض رسیده هزینه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۶۹۸۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند.
به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشتهاند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن میتواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر میرسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهرهگیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.
واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بودهایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیادهخواهیهای دشمن است. فراموش نمیکنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»
با این حال به نظر میرسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکاییها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کردهاند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشدهاند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکاییها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هستهای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بینالمللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادلهای علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشتهاند. اما با وجود تمام این تحریمها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینهها و فرصتهایی با خود به همراه آورده است.
اما در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند. متأسفانه یکی از پاس گلهای دولت قبلی به دشمن نیز شرطیسازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا میتواند تحت تأثیر مؤلفههای ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. سادهترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را میتوان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که میتواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیتهای اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور میگوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارشهای بینالمللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.
با این حال شاید برای بخش عمدهای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سالجاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانهای باشد و این احساس که با ریلگذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانهای که بخش عمدهای از آن مملو از «دادههای تسلیحشده» از سوی دشمن در راستای ناامنسازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.
البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشاندادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاستهای اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمانبر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخصهای اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چارهاندیشی کرد.
این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»
در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنیهای بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایتهای صحیح را تحکیم و روایتهای ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران میتواند الزاماً مطابق با واقعیتهای اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید میبایست این تصویر را به دور از پارازیتهای ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنالهای بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.
انتهای پیام